عبرت بگیریم .........................
روزی خانمی به سراغ عالم بزرگی می رود .او می گوید من سالها خواننده بودم ،در تمام مجالس لهو و لعب بودم و کاری نیست که انجام نداده باشم . در وجود خود خدایی را نیافتم ،فقط رضایت صاحب کار و حاضران در جلسات برایم مهم بود و پولی که می گرفتم .
اما الان بیمار شدم و دچار درد لا علاجی شده ام که پزشکان مرا جواب کرده اند و گفتند فقط دست به درگاه خدا دراز کن و از او شفایت را بخواه . اکنون خدا را نیاز دارم اما نمی دانم چه کنم ؟
فرد عالم به او می گوید در درگاه خداوند نا امیدی نیست برو و شبانه روز عبادت کن و طلب استغفار کن . ......
مدت ها می گذرد .
شبی فرد عالم در خواب خود زن خواننده را می بیند که عذاب
می شود .نزدیک او می رود و از سؤال می کند : مگر شما توبه نکردید ؟
_ بله توبه کردم .
_ پس چرا عذاب می شوی ؟
_ می گویند تا زمانی که آهنگ های تو در مجالس پخش می شوند و مردم با آن ها می رقصند هم چنان عذاب خواهی شد .
برگزیده از کتاب تفسیر قرآن نسیم حیات